خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: فیلم کوتاه را میتوان پرچمدار سینمای ایران در حضورهای بینالمللی دانست که توانسته جوایز بسیاری را هم در این حوزه به ارمغان بیاورد و بخشی از فرهنگ ایرانی را به دیگر کشورها معرفی کند. این امر اما در چند سال گذشته دستخوش تحول شده تا جایی که برخی فیلمسازان با انتشار خبرهایی نادرست از این حضورها که بعضاً جشنوارههایی دست چندم و مجعول هستند، از اعتبار این دستاورد کاستهاند؛ موضوعی که برخی پخشکنندگان سینمایی فعال در حوزه سینمای کوتاه نیز به آن دامن زدهاند.
موضوع پخش آثار سینمایی اما داستانی طول و دراز دارد؛ هرچند کمپانیهای پخش در جهان بستر یکی از اساسیترین مراحل دیده شدن فیلمهای کوتاه و بلند را فراهم میکنند اما در ایران بخش مهمی از این فرآیند توزیع به دلیل ناآشنایی سینماگران و عدم تسلط به زبان انگلیسی رها میشود و آنها را از قسمتی که اتفاقاً ارزآور هم هست، محروم میکند در این میان برخی از پخشکنندگان با استفاده از همین غفلت گاهی با شرکت دادن این آثار در جشنوارههایی فیک به رزومهسازی میپردازند.
این روزها بستهای تحت عنوان «هفت» در گروه سینمایی «هنر و تجربه» در حال اکران است. فیلمهای این مجموعه عبارتند از «قفل» به کارگردانی و تهیهکنندگی علی جوان، «تردید» به کارگردانی علی تصدیقی و تهیهکنندگی فرهاد قدیمی، «سکون» به کارگردانی و تهیهکنندگی مهدی برجیان، «سقف کاذب» به کارگردانی و تهیهکنندگی محسن نجفی مهری، «قوها سوار بر بادند» به کارگردانی و تهیهکنندگی مشترک امیرمهدی صادقی و مریم حیدری دانایی، «لِگو» به کارگردانی و تهیهکنندگی فریار حسینی و «قطعه ۸۵» به کارگردانی شهرام مسلخی و به تهیهکنندگی اعظم سازور و مشارکت انجمن سینمای جوانان ایران.
به بهانه اکران این مجموعه با علی تصدیقی کارگردان «تردید» مهدی برجیان کارگردان «سکون»، امیرمهدی صادقی کارگردان «قوها سوار بر بادند» و محسن نجفی مهری کارگردان «سقف کاذب» به گفتگو نشستیم.
این کارگردانان جوان در بخش نخست این گفتگو درباره اقتصاد فیلم کوتاه صحبت کردند.
در بخش دوم و پایانی این میزگرد، مسایلی درباره حضورهای بینالمللی فیلم کوتاه و البته ضرورت استمرار فعالیت گروه «هنر و تجربه» با روی کار آمدن دولت جدید مطرح میشود.
مشروح بخش دوم میزگرد فیلم کوتاه در خبرگزاری مهر را در زیر بخوانید:
* درباره حضور فیلمهای کوتاه ایرانی در جشنوارههای جهانی به برخی نکات درباره دشواریها و تخصصی بودن فضا اشاره کردید، اما بازهم به نظر میرسد آمار حضور فیلمهای کوتاه ایرانی در رویدادهای بینالمللی قابل ملاحظه است.
نجفیمهری: شما خبرنگار سینمایی هستید و میخواهم به بهانه همین سوال گلهای هم از فضای رسانهای داشته باشم. بهنظر برخی رسانهها نقش بسیاری در ایجاد پروپاگاندای رسانهای برای حضور فیلمها در جشنوارههای خارجی داشتند. اینکه میگویید فیلم کوتاه در این سالها در عرصه بینالمللی خیلی پرافتخار بوده است، باید این واقعیت را هم مدنظر داشته باشید که خیلی از جشنوارههای پایینتر از درجه جیم و در مواردی حتی فیک هستند که ماهیانه برگزار میشوند و اینجا بدون آنکه یک سرچ ساده درباره اعتبار و وزن آن رویداد شود، خبر حضور یک فیلم در آن را مخابره میکنند.
مهدی برجیان: مشخصاً خبرگزاری مهر در این زمینه سختگیری میکند و هر بار خبری درباره فیلمم ارسال کردم، از من اسکرینشات و مدارک مرتبط را برای بررسی خواستهاند.
نجفیمهر: در یک مورد، انجمن سینمای جوان خبری از یک رویداد بهعنوان معتبرترین جشنواره آفریقایی کار کرد و بعد ۴۰ فیلم ایرانی هم از این رویداد خبر فرستادند. کسی بررسی نکرد این «معتبرترین» از کجا آمد؟ مثلاً جشنواره «قاهره» کجای این جریان قرار میگیرد؟ امروز فیلمها و پخشکنندههایی هستند که از این بیاطلاعی سوءاستفاده میکنند. از آنجایی که پخشکننده فیلم آخرم خودم هستم، آمار بسیاری از این جشنوارهها را دارم. ۲ سال است که پیگیر همین جشنوارهها هستم و میدانم در آنها چه خبر است.
نجفیمهر: در یک مورد، انجمن سینمای جوان خبری از یک رویداد بهعنوان معتبرترین جشنواره آفریقایی کار کرد و بعد ۴۰ فیلم ایرانی هم از این رویداد خبر فرستادند. کسی بررسی نکرد این «معتبرترین» از کجا آمد؟ مثلاً جشنواره «قاهره» کجای این جریان قرار میگیرد؟ امروز فیلمها و پخشکنندههایی هستند که از این بیاطلاعی سوءاستفاده میکنند یک سری از این رویدادها واقعاً بیاعتبار و فیک هستند اما خبرهایشان همینطور در رسانههای داخلی منتشر میَشود. همین شرایط هم شاید این ذهنیت را ایجاد کند که سینمای کوتاه چقدر پرافتخار بوده، واقعیت اما این است که امروز در جشنوارههای معتبر، آنچنان حضور موثری نداریم. حداقل در یک سال اخیر این حضور خیلی کمرنگ بوده است. بالای ۱۰ هزار جشنواره فیلم کوتاه در جهان داریم اما نهایت ۲۰۰ رویداد معتبر در میان آنها وجود دارد.
برجیان: اساساً جشنوارهای که زیر ۱۰ دوره برگزار شده باشد، اعتباری ندارد. حالا حتی اگر نگوییم ۲۰۰ تا، نهایت ۵۰۰ جشنواره قدر و قابل توجه در دنیا داریم.
نجفیمهر: من سال ۹۴ به جشنواره نیس فرانسه دعوت شدم. یک جشنواره پولی بود و تا امروز ۱۵ یا ۱۶ دوره هم برگزار شده است. با من تماس گرفتند که بیا به جشنواره اما مثلاً برای اقامت باید به فلان هتلی بروی که ما میگوییم. این یعنی جشنواره دارد از برگزاری، پول درمیآورد. این مدل جشنوارهها زمانی خیلی زیاد بود. الان مدل جشنوارههایی باب شده که به جشنوارههای ماهیانه معروف است. جشنوارههای آنلاینی که به جای برگزاری سالانه، ماهیانه برگزار میشوند. بر همین جشنواره بالغ بر ۶۰ بخش مختلف دارد. همین جشنوارههاست که حضور فیلمهای کوتاه در آنها پخش میشود و بعد هم میگوییم وای چقدر پرتوفیق بودهایم! بعد مشخص میشود در فلان بخش فلان جشنواره کلاً ۲ فیلم حضور داشتهاند!
* اساساً برخی رویدادها نامشان مطرح میَشود که در یک دوره ۱۰ فیلم ایرانی در آنها حاضر بوده و کلی هم جایزه گرفتهاند؛ مگر چنین چیزی ممکن است!
نجفیمهر: اینها باعث بیاهمیت و بیارج شدن جشنوارهها واقعی میشود. کسی که فیلمش در یک جشنواره واقعی قدر میبیند، در میان این اخبار، فیلمش و جایزهاش بیارزش میشود. مثلاً جشنوارهای با ترکیبی از عنوان «کن» میآید، برگزار میشود و اینجا به اسم «کن» خبرهایش مخابره میشود.
* چقدر هم با این قبیل حضورها فیلمسازان صاحب رزومه میشوند!
نجفیمهر: دقیقاً. طرف بدون ساختن فیلم خوب، با همین اخبار میتواند بعدها پروژه بگیرد. خیلی از تهیهکنندهها هم از اعتبار این جشنوارهها بیاطلاعند. واقعاً سوءاستفاده از این ماجرا یک معضل است.
* در این شرایط، دریافت تأییدیه اسکار از سوی «جشنواره فیلم کوتاه تهران» چقدر میتواند کمککننده باشد؟
نجفیمهر: این اتفاق بسیار اتفاق مهمی است. مگر چند جشنواره مورد تأیید اسکار در دنیا داریم. این حتماً اتفاق مهمی برای سینمای ایران است که باید ببینیم در ادامه شرایطش بهچه صورت اجرایی میشود.
* برویم سراغ فیلمها و از «سکون» شروع کنیم؛ آقای برجیان ایده فیلم بهشدت جسورانه است اما چرا در روایت رها شده و با این حجم از ابهام و محافظهکارانه سراغ آن رفتهاید؟ انگار آنجا که باید شروع شود، ناگهان تمام میشود!
برجیان: آن ایدهای محوری برای خود من هم در لایهای از ابهام است. کمااینکه برای شوهر داستان هم مشخص نیست که قطعاً این اتفاق رخ داده است یا خیر. برای من ساختن «سکون» با یک سوال آغاز شد. اینکه وقتی این همه شهید پیدا میشود و میآورند، چرا در میانشان حتی یک زن هم نیست.
برجیان: نمیخواستم فیلمم بیش از ۱۰ دقیقه بشود. میخواستم فقط دوربین برگردد و این بار مردی را ببینیم که منتظر بازگشت پیکر همسر شهیدش است. تا همین اندازه کفایت میکرد. فیلمم را هم فیلم «ضدجنگ» نمیدانم. با این کلمه از اساساً مشکل دارم. ما یک زن آرمانگرا را داریم که همسرش درباره آرمانگراییاش ابهامی دارد به آمار که مراجعه کردم دیدم چند هزار شهید زن داشتهایم. سوال شد برایم که اینها کجا هستند؟ در شهر به این بزرگی حتی یک کوچه نداریم که اسم شهید زن روی آن باشد. همیشه هم شاهد زنانی بودیم که منتظر بازگشت شوهر هستند، این بار میخواستم بدانم اگر دوربین برگردد و شوهری منتظر بازگشت زنش باشد، شرایط چگونه میشود؟ این سوال تبدیل به ایده این فیلم شد. رفتم برای آن تحقیق کردم و به سوژهای هم رسیدم. شخصاً تا مجوز فیلمم را از ارشاد نگیرم، آن را نمیسازم.
درباره این سوژه هم ابتدا میدانستم سوژهای حساس است. مدلش هم این است که این جنس سوژهها را در شورای ارشاد به برخی افراد خاص میدهند. مثل آقای شورجه که در شورای پروانه ساخت برای فیلمهای بلند، همین جایگاه را داشت و میگفتند اگر او تأیید کند، کار تمام است. آقای شورجه این روزها کسالت دارد و این مسئولیت به دوستان دیگر تفویض شده است. میدانستم روی لبه تیغ راه میروم. اینکه میگویید محافظهکارانه سوژه را رها میکنم، فکر میکنید در این شرایط چه کار دیگری میتوانستم بکنم؟
* پس اساساً چرا سراغ چنین سوژهای باید میرفتید که میدانستید نمیتوانید به آن بپردازید؟
برجیان: بالاخره باید این حرف را میزدم. یک نفر باید فتح باب میکرد. اینجا عرصه فیلم کوتاه است. هدفم از ساخت «سکون» این بود که یک چک بزنم و بروم. فکر میکنم این هدف انجام شد. هم در ایران و هم در خارج از کشور فیلم دیده شد. فیلمم را جشنواره فیلم مقاومت کنار گذاشت. خیلی از جشنوارههای ایرانی هم جرات نمیکردند فیلم را پخش کنند. دم جشنواره فیلم کوتاه تهران گرم که پای این فیلم ایستاد. هدفم اما همان چک بود. در ذهنم بود که همین سوژه را بهصورت فیلم بلند بسازم اما از جایی به بعد نکات دیگری برایم اهمیت پیدا کرد و واقعیت این است که از حدی بیشتر جرأت نکردم، جلو بروم. شک ندارم جلوتر میرفتم فیلمم پروانه ساخت هم نمیگرفت.
امیرمهدی صادقی: همین نسخه فعلی را هم گفتند گل به خودی زدهای!
برجیان: حتی برای پروانه نمایش هم چند بار دوستان فیلم را دیدند و نظر دادند. باید همین اندازه این حرف را مطرح میکردم. نمیخواستم فیلمم بیش از ۱۰ دقیقه بشود. میخواستم فقط دوربین برگردد و این بار مردی را ببینیم که منتظر بازگشت پیکر همسر شهیدش است. تا همین اندازه کفایت میکرد. فیلمم را هم فیلم «ضدجنگ» نمیدانم. با این کلمه از اساساً مشکل دارم. ما یک زن آرمانگرا را داریم که همسرش درباره آرمانگراییاش ابهامی دارد.
* که این ابهام خیلی هم پررنگ است!
برجیان: بله اما آیا این همه آدم آرمانگرا نداشتیم که امروز تغییر کردهاند و به تعبیری چپ کردهاند؟ عکاس جنگی سراغ دارم که ۶۸ عملیات را عکاسی کرده اما امروز با آرمانهایش به مشکل خورده، زن آرمانگرای قصه من هم رفته است، بجنگد و در این مسیر آرمانگرایی شاید بچهاش را هم انداخته باشد، درباره این بخش هنوز ابهام دارد. بالاخره جنگ اساساً خانماسوز است، تعارف که ندارد. میخواستم به سوریه بروم، یکی از بچههای فاطمیون میگفت بمبهایی آمده که معروف است به کپسولی، هدایت میشود به سمت فرد و درست کنارش منفجر میشود! وقتی این را گفت به تردید افتادم که من قرار است به کجا بروم؟ جنگ که شوخی ندارد. اگر میخواهی به میدان بروی باید آماده کپسولی هم باشی! فیلم من هم در همین وادی است. مردی که به تردید افتاده است. مگر ۱۰ سال پیش امکان پرداختن به چنین تردیدی وجود داشت؟
صادقی: هجمهای علیه بسته فیلم کوتاه «هفت» به راه افتاده که میگویند چرا شما بازیگران چهره استفاده کردهاید. معضلی که امروز سینمای کوتاه دارد، به خصوص اگر حرفهای آن را دنبال کنید، تکرار یک بازیگر در نقشهای کاملاً مشابه است. در حالی که فیلم کوتاه بستر تجربههای تازه است چقدر امروز همسر شهید داریم که به آنها توجه نشده است. از کمبودها چقدر خبر داریم؟ اینها دغدغهای شد تا حرف تازهای بزنم. جایی قرار بود بودجه به فیلمم بدهد، گفتند پایانش را تغییر بده و مثل فیلم «شیار ۱۴۳» مرد به داخل برود و پیکر همسرش را تحویل بگیرد! گفتم اگر تردید نکند و داخل برود که دیگر فیلم من نمیشود! گفتند بودجه نمیدهیم مگر اینکه آخرش را تغییر بدهی! رفتم تیزر ساختم و با دستمزد تیزرسازی این فیلم را خودم ساختم. برای همین میگوییم ما فیلمساز مستقلیم.
* آقای تصدیقی شما درباره فیلم «تردید» صحبت کنید. به نظر میرسد ایده اصلیتان این بود که ما خود متأثر از اعمال خود هستیم. از این ایده و پرداخت آن بگویید.
تصدیقی: بله ایده همین بود و معتقدم آدمها هر کار بکنند به خودشان باز میگردد. شما اگر کاری را درست انجام دهی، خودت تأثیر میگیری و اگر کار غلطی انجام بدهی، خودت نتیجهاش را میبینی. واقعیت این است که من فیلم کوتاهساز نبودم و این فیلم اولین تجربه فیلمسازی من است. خیلی هم اتفاقی پیش آمد. فیلمنامهای نوشته بودم و خیلی در قید و بند ساخت آن هم نبودم. روزی با پژمان جمشیدی نشسته بودیم، صحبتش پیش آمد و گفتیم بسازیم. دوستان همراهی کردند و حدوداً دو روزه و در دو شب فیلم را جمع کردیم. برایم فقط یک تجربه بود که بدانم فیلمسازی چگونه است. همین کار باعث شد که به فیلمسازی هم علاقمند شدم. دومین فیلمی هم که ساختم یک فیلم بلند بود که آن را هم با کمک دوستان ساختم.
* آقای نجفیمهر درباره ایده «سقف کاذب» شاهد یک زوج هستیم که به نظر بزرگ هم شدهاند اما درگیر یک چالش بچگانه میشوند که کمی غیرقابل باور شده است و بهعنوان مخاطب آن را درک نمیکنم.
نجفیمهر: اما این داستان اتفاقی است که بهصورت واقعی برای خودم رخ داده است! تازه در قالب فیلمنامه کمی چالشها را کمرنگ کردیم اما در عالم واقع همین اتفاق برای خودم رخ داد. در پارکینگ ماشین را شستیم، شب که برگشتیم دیدیم سقف ریخته و احساس کردیم کار ما بوده و وارد یک شرایط بحرانی شدیم. در فیلم هم زوجی را میبینیم که در یک موقعیت بحرانی خودشان را مقصر میدانند. اینها ۲ جوان تازه ازدواج کردهاند که هنوز بچهاند و هنوز آنطور که باید استقلال ندارند. قبلاً یک بار آسانسور را هم خراب کردهاند و حالا استرس دارند همسایهها آنها را مقصر بدانند. دلیل انتخاب محمدرضا غفاری برای نقش این بود که سادگی نقش به او میآمد. یکسال صبر کردم سریالش تمام شود تا این نقش را بازی کند.
* آقای صادقی شما «قوها سوار بر بادند» را بهصورت مشترک کارگردانی کردید و طبق رزومهتان خیلی وقت هم هست که وارد این عرصه شدهاید. کمی از تجربه ساخت این فیلم بگویید.
صادقی: این فیلم در واقع پایاننامه دوره کاردانی من در دانشگاه بود. دانشجوها معمولاً فیلم نمیسازند. استادی داشتیم که گفت بچهها بروید و فیلم بسازید. بچهها را به صورت تیمی با هم انتخاب کرد تا فیلم بسازند و من را با کسی انداخت که میدانست از او بدم میآید! ابتدا خیلی با هم مشکل هم داشتیم. من از فیلمنامه خودم صرفنظر کردم و مریم حیدری دانایی فیلمنامهاش را آورد و روی همان کار کردیم. فیلمنامه را که خواندم براساس شعری از آنخماتوآ آن را ادیت کردیم و فیلم ساخته شد.
*و امروز از خروجی آن راضی هستید؟
صادقی: خیلی. فیلم را سال ۹۲ ساختهام که برای آن زمان فیلم جسورانهای بود. اقتباس اساساً سخت است، اقتباس از شعر سختتر هم میشود. برای من به عنوان دانشجوی کاردانی اقتباس از شعر خیلی انتخاب جسورانهای بود. در مجموع هم فضای کار را دوست داشتیم. میخواستیم فیلم مانند شعر باشد و هرکس هر برداشتی از آن بتواند داشته باشد. نمیخواستیم صرفاً تصویرسازی کنیم.
*نکته پایانیای مانده که بخواهید مطرح کنید؟
صادقی: هجمهای علیه بسته فیلم کوتاه «هفت» به راه افتاده که میگویند چرا شما بازیگران چهره استفاده کردهاید. معضلی که امروز سینمای کوتاه دارد، به خصوص اگر حرفهای آن را دنبال کنید، تکرار یک بازیگر در نقشهای کاملاً مشابه است. در حالی که فیلم کوتاه بستر تجربههای تازه است. این به معنای این نیست که فیلم کوتاه باید بازیگر معرفی کند اما اینکه یک بازیگر یک نقش را در ۱۵ فیلم بازی میکند، من را مجاب میکند سراغ فضای دیگری بروم. من در تجربه کوتاه بهدنبال استانداردهای سینمای بلند هستم و از این منظر اصلاً ایراد نمیدانم که در فیلم کوتاه، بازیگر حرفهای حضور داشته باشد. این هجمه را از این منظر بیانصافی میدانم.
برجیان: من هم نکتهای میخواهم درباره تغییر دولت بگویم. درخواستم از دولت این است که به اندازه دو یا سه تا از فیلمهای بلندی که سرمایهگذاری میکند، روی فیلمکوتاه و پرورش استعداد جدید در این حوزه سرمایهگذاری کند. اساساً سینمای کوتاه از پرورش استعداد بازمانده است. حتی یک تدوینگر ناگهان در چندین فیلم حضور دارد و وقتی مشورت میگیری برای کارت، همه اسمهایی که پیشنهاد میشود تکراری است. آنجا هم گزینه تازه مطرح نمیشود. این اتفاق که بازیگران مطرح و حرفهای آوردهایم، اتفاقاً بسیار خوب است. چه اشکالی دارد؟ نگاهمان باید این باشد که اول «هنر و تجربه» تعطیل نشود. بسته شدن این گروه، تنها روزنه امید اکران فیلمهای مستند و کوتاه را مسدود میکند. باید نگاه دغدغهمند نسبت به سینما باشد نه سیاسی، هر چند تجربه نشان داده که غالباً نگاه سیاسی بر نگاه سینمایی غلبه پیدا میکند. کاش لااقل همین حوزه مستقلی که ما کار میکنیم از سوی دولت دچار آسیب و تهدید نشود.
نجفی مهری: واقعاً حیات «هنر و تجربه» مهم است. همین که دولت کاری به کار این حوزه نداشته باشد خوب است. شاید برخی هنوز شناختی از سینمای کوتاه نداشته باشند اما میتوان به گونهای عمل کرد که با آشنایی عموم مردم با فیلم کوتاه، نسبت به آن نگاه تجاری و اقتصادی هم داشت.
نظر شما